معنی ژنرال فرانسوی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ژنرال. [ژِ ن ِ] (فرانسوی، اِ) یکی از درجات نظامی. سرتیپ.
ژنرال قنسول
ژنرال قنسول. [ژِ ن ِ ق ُ] (فرانسوی، اِ مرکب) یا ژنرال کنسول. سرکنسول و کارپرداز اول. آنکه تعهد امور ابناء کشور خویش را در مملکت بیگانه کند.
ژنرال گاردان
ژنرال گاردان. [ژِ ن ِ] (اِخ) رجوع به گاردان شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(ژِ نِ) [فر.] (اِ.) عنوانی است مربوط به افسر عالی رتبه در ارتش های خارجی.
ژنرال آجودان
(~.) [فر.] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.
فرهنگ عمید
افسر ارشد در ارتش، سپهسالار، سرتیپ، سرلشکر،
مترادف و متضاد زبان فارسی
امیر، سپهبد، سرتیپ، سردار، سرلشکر، میر
فارسی به عربی
جنرال
فارسی به ایتالیایی
generale
فارسی به آلمانی
Allgemein [adjective]
معادل ابجد
1688